آقا محمدباقرآقا محمدباقر، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره
مهنا خانوممهنا خانوم، تا این لحظه: 8 سال و 3 ماه و 5 روز سن داره

طرِه ي مشك ساي تو(علامه كوچولو و خواهرش)

پ مثل پناه.پ مثل پدر

سلام   پاهایش ورم داشت ( برخلاف جسم نحیفش که اصلا قابل قیاس با روزهای قبل بیماری اش نبود ) و کفش های قبلی اندازه پایش نمیشد یک روز که بازار میرفتم گفت:بابا من دوست دارم راه برم منتها کفشها اندازه پایم نیست...منظورش را گرفتم(هرچند میدانستم بهانه ای بیش نیست) اولین جایی که رفتم مغازه کفش فروشی بود برایش دو جفت دمپایی خریدم(یک جفت صندل و یک جفت پلاستیکی) به خاطر ورم پاهایش به فروشنده سفارش کردم از هر کدام اخرین شماره را بدهد خانه که رفتم انقدر خوشحال شد که حد نداشت...آن روزها دلش ..رفتارش ...نگاهش انقدر معصومانه و کودکانه بود که دوست داشتم همه زندگیم را برایش خرج کنم     12 فروردین 9...
23 ارديبهشت 1393
2919 30 46 ادامه مطلب

آن مرد در باران رفت....

سلام بابا در تاریخ 1393/2/5 در ساعت 1:10 بامداد برای همیشه به منزل ابدی اش عروج نمود...   پی نوشت: عذرخواهم که نمی توانم پیامهای لبریز از حس همدردی و محبتتان را در پست قبل تایید نمایم تا مراسم هفت بابا مشهدم . انشاءالله در شادیهایتان پاسخگوی محبتتان باشم
9 ارديبهشت 1393
1